عیدی مامان و بابا
سلام و صد سلام به آقا پسری اینم عیدی منو بابا به پسرم ایشالله که همیشه تنمون سالم باشه تا سالهای سال کنار هم باشیم . دوســـــــــــــــــــــــــــت دارم مبارکت باشه عزیزم فندوق مامان و بابا ...
نویسنده :
مامانی
19:58
چهارشنبه سوریت مبارک
سلام عزیزم چهارشنبه سوریت مبارک گل نازم ایشالله همیشه تنت سلامت باشه امسال هم مثل سالهای قبل قرار بود بریم خونه عزیز و آقا جون ، امسال دایی ها تقسیم کرده بودند چهارشنبه سوری رو رفته بودند خونه مادر زن و خالینا هم رفته بودند خونه مادرشوهرش ما فقط بودیم خونه عزیزینا چون ننینا خونشون دوره شماله بابا هم فردای چهارشنبه سوری میخواست بره سر کار ما نتونستیم امسال چهارشنبه سوری پیش ننینا باشیم امسال ما فقط بودیم خونه عزیزینا رفتیم جلوی در و آقا جون آتیش روشن کرد و با مامانی از روی آتیش پریدیم و امسال خیلی خوش گذروندی چون پارسال که نمیدونستی چهارشنبه سوری چیه امسال یه چوب برداشته بودی همش آتیش رو هم میزدی اصلا" هم نمیترسی که مب...
نویسنده :
مامانی
19:47
چه کارا
آیدین از خواب بیدار شده داره آب میوه میخوره و عمو پورنگ میبینه آخه من دارم برنج پاک میکنم اومده داره سر کیسه برنجو باز میکنه من دارم کتاب داستانایی که جناب عالی پاره کردی رو چسب میزنم اومدی داره کتاب الاغ پا چلاغ رو میگی برام بخون آیدین آشپز میشود : غذای حیوانات پلاستیکی آیدین پلیس میشود : به مامانش داره احترام میزار ه ...
نویسنده :
مامانی
19:48
عکسای برفی زمستان 1392
برف بازی وای خدای من جا مونده
سلام عزیزم تموم هستیم آیدین جونم این روزا اینقدر شیرین زبون شدی اینقدر شیطون شدی که نمیدونم کدوم رو بنویسیم صبح بیدار شدیم دیدیم برف اومده گفتی مامان میشه بریم برف بازی کنیم برف ببینیم همچین معصومانه گفتی که دلم برات سوخت آخه معلوم بود حوصلت سر رفته بود منم گفتم مامان جون بزار ناهار بخوریم میریم برف بازی هم میکنیم ناهار خوردیم و ساعت ٢ بود لباسامونو پوشدم و شال و کلاه کردیم و رفتیم برف بازی وای خدای من اینقدر ذوق کردی که حد نداشت با هم دیگه آدم برفی درست کردیم تقریبا"٢ ساعتی با هم برف بازی کردیم و همش میگفتم آیدین بریم خونه میگفتی نه نه من نمی یام خیلی بهت خو...
نویسنده :
مامانی
19:21
خانه تکانی سال جدید
سلام عزیزم ببخشید اینقدر دیر اومدم تا برات مطلب بنویسم دارم خانه تکانی میکنم این روزا یه کم سرم شلوغه سرم خلوت شد بازم می یام دوست دارم نازنینم ...
نویسنده :
مامانی
23:33
زمستونه
زمستونه زمستونه فصل تگرگ و بارونه هوا شده خیلی سرد روی زمین پر از برف چه خوبه کودکستان وقتی میشه زمستان کلاغ های سیاه رنگ بخاری های روشن وقتی بارون میباره &n...
نویسنده :
مامانی
23:53
صندلی ماشینت مبارک
آیدین حیاط خونه ننه جون افتاده دستش زخم شده کنار دریا سمت خونه ننینا ...
نویسنده :
مامانی
1:00