آیدین عزیزمآیدین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
آیلین عزیزمآیلین عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات پسرم

اولین برف پاییزی

1392/9/18 0:21
نویسنده : مامانی
350 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم چند روزی هست که وقت نکردم برات مطلب یادگاری بنویسم ،چون دارم برات بافتنی می بافم

اولین باره دارم اینکارو انجام میدم هر وقت تموم شد حتما عکسشو برات میزام روز چهارشنبه ای که برف اومد خیلی خوش گذشت صبحش تا ساعت 10 خوابیدیم و صبح بابایی منو بیدار کرده میگه نیره پاشو برف  اومده گفتم ولم کن بابا مگه مثل قبله که دانش آموز بودیم تا برف می یومد خوشحال میشدیم میگفتیم آخ جون برف اومده امروز تعطیل هستیم الان که دیگه دانش آموز نیستیم خوشحال بشیم ولی خوب عزیزم همین که برف می یاد نعمته خیلی خوش میگذره با آیدین جون برم برف بازی کنم ناهار که خوردیم دو تایی آیدین جون خوابید و بعداظهر که بیدار شدی گفتی مامانی برف رو ببینیم  منم پنجره رو باز کردم دیدم خیلی سرده دیدی و گفتی برف برف اینقدر خوشحال بودی که حد نداشت خلاصه ساعت 6 که بابایی اومد رفت بالا پشت بام وقتی که اومد اندازه یه کاسه برف آورد و پارچه پهن کردم و دو تایی آدم برفی تو سینی درست کردیم اینقدر خوشت اومده بود که هیجان زده شده بودی لبخند   رفتم هویج آوردم و براش چشم و دماغ درست کردیم و دستات قرمز شده بود ، الهی مامانی قربونت بره شهر چشم چشم دو ابرو همم براش میخوندی  نازگل من .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سینا
18 آذر 92 0:36
وای خوش به حالتون شیراز اصلا برف نمیاد
مامانی
پاسخ
مرسی شما شیراز هستین
مامان آرال
18 آذر 92 13:37
چه خوب که بافتنی میبافین من یه کم بلدم همش مامانم واسه آرال میبافه ولی آدمو سرگرم میکنه من هر وقت واسه آرال یه چیز کوچیک میبافم کلی ذوق میکنم . شما کجای تهرانین کاش نزدیک بودیم تا با هم بیشتر آشنا بشیم
مامانی
پاسخ
بله منم اصلا بلد نبودم ولی یه کلاه و شال بافتم با قلاب ما کرج هستیم شهرک بنفشه حیف که دوریم خاله جون
مامان ایدین
24 آذر 92 1:42
خوش به حالت گل پسری ادم برفی هم درست کرد ی مامانی ای کاش عکسشو هم میزاشتی
مامانی
پاسخ
از آیدین عکس گرفتم داشت گوشیمو عکساشو نگاه میکرد پاک کرد